نطریه حسابداری

هدف نظریه (تئوری) حسابداری فراهم کردن مجموعه‌ای از اصول و روابطی است که عملیات مشاهده‌شده حسابداری را تبیین و عملیات مشاهده‌نشده را پیش‌بینی کند. به بیان دیگر، نظریه (تئوری) حسابداری باید بتواند دلایل انتخاب مبانی و روش‌های مختلف حسابداری توسط واحدهای انتفاعی را تبیین کند، و ویژگی‌های واحدهایی را که، از بین روش‌های پذیرفته، روش خاصی را برمی‌گزینند پیش‌بینی کند. نظریه (تئوری) حسابداری باید از راه پژوهش‌های حسابداری آزمون و تأیید شود.

مفروضات :

مفروضات A:محیطی 

مفروضات B:حسابداری

مفروضات C:دستوری

¢     
 

Ø      برخي از مفروضات طبقه B از مفروضات طبقه A استنتاج گرديده كه اين مسئله موجب انتقادهاي شديدي شده است زيرا مفروضات بنيادي را نمي توان با استدلال از ساير مفروضات بنيادي نتيجه گرفت.

Ø      اين مفروضات بديهي براي استنتاج مجموعه اي ازاصول با معني ومشخص حسابداري كافي به نظر نمي رسد.

Ø      مفروضات کلیدی مطالعه مونیتز مربوط به مفروضات بنیادی طبقه C می باشد که وی آنها را مفاهیم نامیده است زیرا ماهیت آن دستوری است و بر اساس روشهای عملی حسابداری تدوین شده است. در بین مفروضات طبقه C فرض ثبات واحد اندازه گیری بر حسب پول اهمیت ویژه ای دارد.

مفروضات بنیادی حسابداری

فرض تداوم فعاليت (Going Concern)

فرض بنیادی تداوم فعالیت حاکی از قبول تداوم فعالیت های واحد انتفاعی است مگر اینکه شواهدی خلاف آن در دسترس قرار گیرد.در نتیجه،در شرایط عادی و متعارف،گزارش ارزشهای تصفیه،تخلف از این فرض بنیادی محسوب میشود.

تداوم فعالیت قبل از این که یک فرض بنیادی به شمار آید،یک پیش بینی است.

فرض دوره مالي(time period)

فعالیتها وعملیات واحدهای انتفاعی معمولا در دوره های زمانی مشخص و معین انجام میشود.نظریه تعیین دوره مالی تا حدودی تصنعی و اختیاری است زیرا،مقطع مشخص را از یک فرآیند مستمر انتخاب می کند.

دوره مالی را می توان یک سال تقویمی یا دوره گردش عملیات تجاری تعیین کرد.

از آنجا كه يك سال در مقايسه با عمر واحد تجاري دوره اي كوتاه است، فرض دوره مالي موجب قبول حسابداري تعهدي، اصول شناخت درآمد (تحقق درآمد فروش) و تطابق هزينه ها با درآمد فروش شده است.

فرض تفکیک شخصیت (accounting entity)

پایه و اساس فرض شخصیت حسابداری بر این موضوع استوار است که حسابداران برای یک شخصیت حسابداری مشخص، به حسابداری و گزارشگری می پردازند.

در این فرض دو مساله مهم وجود دارد:

1- ارائه تعریفی از واحد سازمانی و حسابداری از دیدگاه رابطۀ بین بخش های این واحد.

2-رابطه بین شرکت و مالکان آن.

فرض اندازه گیری برحسب پول

در اقتصاد غیرتهاتری،پول به عنوان وسیله مبادله مورد استفاده قرار می گیرد.در نتیجه،پول به عنوان استاندارد اصلی ارزش تلقی شده و مشمول فرآیند اندازه گیری است. صورت های مالی نیز برحسب پول رایج کشور متبوع بیان میشود.

تورم قابل ملاحضه در بسیاری از کشورها موجب شد تا تئوری های ارزشیابی و راههای جدید ارائه صورت های مالی مورد ارزیابی قرار گیرد.

نحوه اندازه گیری درآمد فروش:

درآمد، به هر شکلی تعریف شود، مقدار آن به وسیله مبادله محصول یا خدمت انجام می شود.این ارزش مورد معامله نشان دهنده معادل نقد یا ارزش فعلی پول های مورد ادعاست که در نهایت در سایه این رویداد مالی دریافت خواهد شد.

زمان شناخت درآمد فروش:

کسب درآمد فروش:از دیدگاه اقتصادی،کسب درآمد فروش فرایندی مستمر است.بنابراین قاعدتا باید بتوان درامد فروش را در تمامی چرخه تولید شناسایی کرد.روش درصد پیشرفت کار،مثالی براین نقظه نظر است.درآمد فروش باید دوشرط،انجام فعالیت های اصلی اقتصادی و عینیت اندازه گیری ها را در مراحل مختلف احراز دارد.

مطالب این نوشته

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *